احادیث تسمیه
از جمله احادیثى که از اعضاى خانواده پیامبر به نام ، یاد کرده ، احادیث ذیل است : مسلم در صحیح خود از سعد بن ابى وقاص روایت کرده است که او گفت : « ... و هنگامى که این آیه نازل شد : پس بگو : بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان ، زنانمان و زنانتان ... را بخوانیم ... ، پیامبر خدا ، على ، فاطمه ، حسن و حسین را طلبید ، پس فرمود : بار خدایا اینان خاندان منند » (6) .
ترمذى در صحیح خود از عمر بن ابى سلمه روایت کرده است که او گفت : « این آیه در خانه ام سلمه بر پیامبر (ص) نازل شد : « اراده خداوند تعلق گرفته است تا از شما - خاندان پیامبر (ص) - ناپاکى را دور کند ، و شما را به طور کامل پاک دارد . » . پس پیامبر ، فاطمه ، حسن و حسین را طلبید ، و آنان را با کسا پوشانید و على را نیز که پشت سرش بود با عبایى پوشاند ، سپس فرمود : بار خدایا اینان اهل بیت منند پس ، پلیدى را از آنان بزداى و آنان را به طور کامل پاک بدار . ام سلمه گفت : یا رسول الله آیا من هم با آنان هستم ؟ فرمود : تو بر جایگاه خود هستى و روى به سوى خیر و سعادت دارى . » . ترمذى گوید : و در همین باب از ام سلمه ، معقل بن یسار ، ابى الحمراء و انس بن مالک ، روایت شده است (7) .
امام احمد در مسند خود از ام سلمه همسر پیامبر (ص) روایت کرده است که او گفت : « این آیه در خانه من نازل گردید : خداوند اراده فرموده است تا از شما خانواده پلیدى را دور سازد و شما را به طور کامل پاک دارد ، و در آن خانه ، فاطمه ، على ، حسن و حسین بودند ، پس پیامبر آنان را با عبایى که روى خود داشت پوشانید ، سپس گفت : ( بار خدایا ) اینان خاندان منند ، پس از آنان پلیدى را دور کن و آنان را کاملا پاک گردان . » (8) .
و مسلم از عایشه همسر پیامبر روایت کرده است که او گفت : « پیامبر خدا بیرون آمد در حالى که عبایى بافته از موى سیاه بر دوش او بود ، پس حسن آمد ، او را داخل عبا کرد ، بعد حسین آمد ، او را نیز داخل کرد ، و بعد فاطمه آمد ، او را هم به زیر عبا جاى داد ، سپس على آمد و او را هم با عبا پوشاند ، آن گاه فرمود : « خداوند اراده فرموده است تا از شما خانواده پلیدى را دور سازد و شما را کاملا پاک گرداند » (9) .
در در المنثور سیوطى ( در تفسیر قرآن ) به دو روایت زیر برمىخوریم :
ابو الحمراء ( از اصحاب پیامبر ) مىگوید : مدت هشت ماه در مدینه مراقب پیامبر بودم هیچ گاه براى نماز بیرون نیامد ، مگر اینکه اول به در خانه على مىآمد ، دستش را دو طرف در قرار مىداد و مىگفت : « نماز ! نماز ! خداوند اراده کرده است فقط از شما خانواده پلیدى را دور کند و شما را به تمام پاک دارد » (10) .
و از ابن عباس است که گفت : نه ماه پیامبر خدا را مىدیدیم که هر روز موقع نماز در خانه على بن ابى طالب مىآمد و مىگفت : « درود و رحمت خدا بر شما خانواده ، خداوند اراده کرده است تا از شما خانواده پلیدى را دور سازد و شما را کاملا پاک دارد » (11) .
و انس بن مالک روایت کرده است که پیامبر خدا شش ماه به طور مداوم آن جمله را مىگفت (12) .
البته این احادیث بوضوح دلالت دارد که هر یک از این چهار تن فردى از افراد خاندان پیامبرند ، همچنان که عضویت هر شخص دیگرى را - از کسانى که در زمان پیامبر در قید حیات بودند ، چه از هاشمیان و یا از زنان پیامبر - منتفى مىداند . این قول پیامبر (ص) : بار خدایا اینان خاندان منند ، دلالت روشنى دارد بر این که عضویت خاندان پیامبر در دوران زندگانى آن بزرگوار منحصر بر آن چهار تن بوده است . بنابراین ، همه افراد دیگر- حتى عمویش عباس ، جعفر بن ابى طالب و سایر افراد حاضر در زمان بیان این مطلب - از دایره عترت مورد نظر خارجند ، هر چند که همگى از خویشان نزدیک او بودند.
با این همه ، این انحصار همه بنى هاشم را که پس از وفات آن حضرت ، به دنیا آمدهاند - از جرگه اهل بیت خارج نمىکند . آنچه در احادیث نوع اول آمده است دلالت دارد بر این که اعضایى از خانواده و عترت او - پس از حیات او در ضمن چند قرن به وجود خواهند آمد . پیامبر در آن احادیث به صراحت گفته است که قرآن و اهل بیتش از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر او باز گردند.
اما چگونه عضویت افرادى را که پس از پیامبر به دنیا مىآیند ، بشناسیم ، این مطلبى است که به اعضاى هم عصر آن حضرت مربوط مىشود و این که کدام یک از اینان را مىتوان خلف آن حضرت نامید و اگر خلف او بود از اعضاى عترت او نیز هست . مردم خود گواه شایستگى و علو مقام او در تقوا و درستى و علم و حکمت اویند ، و خلف آن حضرت در زمان او همان کسى است که وى را خلیفه خود مىنامد.
اکنون که مقام اهل بیت را در اسلام و نیز اعضاى خاندان محترمى را که در زمان پیامبر بودند ، شناختیم سزاوار است که در صفحههاى آینده از شاخصترین فرد این خانواده سخن بگوییم . آن فرد ، امام على (ع) پسر عموى پیامبر است که پیامبر او را به بالاترین مراتب بزرگداشت ، گرامى داشته است.
پىنوشتها: 1-ترمذى در صحیح خود ج 5 ص 328 آورده است.شماره حدیث 3874 است. 2-ترمذى در صحیح خود ج 5 ص 329 روایت کرده استشماره حدیث 3876. 3-امام احمد در جزء پنجم از مسند خود ص 181 آورده است . البته از دو طریق صحیح روایت کرده است. 4- حاکم در صحیح خود «مستدرک » ج 3 ص 109 آن حدیث را آورده است. 5- در« فاکهة البستان » آمده است : عترت - به کسرع - فرزندان و نسل او و همچنین نزدیکترین وابستگان او ، از گذشتگان و غیر آنها مىباشند. 6- ج 15 ص 176. البته ترمذى ،حاکم و بیهقى نیز آن را نقل کردهاند. 7- ج 5 ص 328 (شماره حدیث 3875) . 8- ج 6 ص 292 سید تقى حکیم در کتاب « اصول فقه » مقارن ص 155- 156 به نقل از کتاب در المنثور سیوطى ج 5 ص 198 آورده است که حاکم و بیهقى این حدیث را روایت کردهاند. 9-صحیح مسلم ج 15 ص 192- 195. 10 و 11-ج 5 ص 198 ( الفقه المقارن از حکیم ص 155) . 12- احمد در مسند خود ج 3 ص 286 آن را نقل کرده است.
|