بسم الله الرحمن الرحیم
( نیت که یادتون نرفته ؟ )
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود
که زبند غم ایام نجاتم دادند
*******************
|